مطالبات تولید کنندگان برق که در اوایل دهه 90 حدود 17 هزار میلیارد تومان بود در پایان دولت دوازدهم به بیش از 70 هزار میلیارد تومان رسید.
بیش از یک دهه از خصوصیسازی نیروگاهها میگذرد و اکنون در سال 1400، این نیروگاههای واگذار شده بیش از 70 هزار میلیارد تومان از دولت بابت برق فروخته شده به شبکه مطالبه دارند. 70 هزار میلیارد تومانی که 41 هزار میلیارد تومان آن بابت فروش برق است و مابقی به خاطر عدم پایبندی دولت قبل به پرداخت تعهداتش.
ابراهیم خوشگفتار، نایبرئیس هیأت مدیره سندیکای شرکتهای تولیدکننده برق در این باره به «ایران» میگوید: «60 درصد برق مصرفی کشور را در اوج مصرف نیروگاههای بخش خصوصی تولید میکنند. این بخش سالهاست که از وزارت نیرو بابت برقی که تولید کرده و فروخته است، طلب دارد. بهطوری که این بدهی به 17 هزار میلیارد تومان بابت برق تولیدی و با احتساب قراردادهای بلندمدت جمعاً به 41 هزار میلیارد تومان میرسد. علاوه بر این، 41 هزار میلیارد تومان، تولیدکنندگان بخش خصوصی بر مبنای اختیارات قانونی یک حکم از دیوان عدالت اداری گرفتهاند که باید این هم اجرا شود. طبق قانون با افزایش نرخ تورم باید رقم مطالبات نیز اصلاح میشد. با اجرای حکم دیوان عدالت اداری شرکتهای خصوصی از دولت بیشتر طلبکار میشوند.»
خوشگفتار با اشاره به اینکه مسأله مطالبات نیرو و آثار منفی آن بر تمایل بخش خصوصی به حضور در صنعت برق از سال 1395 عیان شد، اذعان میکند: «بین وزارت نیرو و سازمان برنامه و بودجه سالهاست که بابت پرداخت این مطالبات بحث است و وزارت نیرو در 8 سال گذشته موفق نشد که منابعی برای پرداخت این تکلیف قانونی (مابهالتفاوت قیمت تمامشده و تکلیفی) دریافت کند. اما مشکل اینجاست که هرچه پرداختها دیرتر صورت میگیرد و برق بیشتری به شبکه فروخته میشود، این بدهی نیز بیشتر و بخش خصوصی طلبکارتر میشود. تأخیر در پرداختها مشمول جریمه تأخیر بر اساس مصوبه قانون برنامه ششم میشوند که وزارت نیرو به قانون تمکین نکرده است. در همین حال بخش خصوصی نیز از سرمایهگذاری در صنعت برق خودداری کرده و با کاهش تولید برق، به خاموشیهایی دچار شدهایم.
6 سال با سرمایهگذاری صفر
نایب رئیس هیأتمدیره سندیکای شرکتهای تولیدکننده برق میگوید، «به خاطر مطالبات معوق نیروگاهها از دولت و ناتوانی این بخش در پرداخت تعهداتش، دیگر هیچ بانکی حاضر نیست درباره پرداخت اعتبارات به نیروگاهها حتی حرف بزند و هیچ سرمایهگذاری هم آماده نیست که وارد این بخش شود.» خوشگفتار با اشاره به اینکه شرایط در 5 سال اخیر بشدت بدتر نیز شد، تصریح میکند: «به همین دلایل از سال 94 به بعد سرمایهگذاری در بخش نیروگاهی تقریباً به صفر رسیده است. 15 هزار مگاوات مجوزهای قبلی باید تا پایان برنامه پنجم توسعه احداث میشد، اما همین مجوزهای قدیمی نیز هنوز در اجرا مشکل دارند و کاری انجام ندادهاند.»
او ادامه میدهد: «مشکل سیستماتیک اینجاست که در حوزه برق که مادر همه صنایع است، وقتی سرمایهگذاری نمیشود، میزان خاموشیها بیشتر و این مسأله منجر به بروز مشکلات دیگر میشود؛ مانند افزایش اخیر قیمت سیمان به خاطر خاموشیها. مثال است که میگویند هر چه برق مصرف کنید کم است و اگر سرمایهگذاری کنید اشتباه است.»
خوشگفتار با بیان اینکه رشد قیمت خرید برق از نیروگاههای صنعت برق با هیچ صنعتی قابل قیاس نیست، میگوید: «براساس سیاستهای حمایتی دولت از معیشت خانوار، قیمت برق خانگی را نباید تغییر زیادی داد، اما شاخصهای عمومی صنعت طی سالهای 92 تا 98 نشان میدهد که نرخ رشد قیمتها 540 درصد بوده است. در بخش کشاورزی نیز رشد قیمت محصولات به 370 درصد و بخش خدمات هم به 400 درصد میرسد. اما به حوزه صنعت برق که ورود میکنیم رشد 20 درصد است. کدام سرمایهگذار در حوزهای سرمایهگذاری میکند که رشد آن 20 برابر کمتر از بقیه صنایع است؟ درحالی که برق زیرساخت تمام این بخشهاست و تضعیف آن به معنی تخریب زیرساخت بخشهای دیگر از طریق کاهش میزان سرمایهگذاری در صنعت برق است.» او ادامه میدهد: «باید دستبهدست هم بدهیم و با یک کار ملی بزرگ مصرف و تولید را بهینه کنیم تا خاموشیها دیگر تکرار نشود. صنعت برق وابستگی به خارج ندارد و تحریم عامل خاموشیها نیست. اگر نحوه نگاه مدیریت این صنعت تغییر کند، مشکلات اعم از طلب بخش خصوصی تا خاموشیها حل خواهد شد.»
راهکار پیشنهادی خوشگفتار برای اصلاح وضع موجود این است: «تغییر قیمت برق برای صنایع و اتخاذ روشهایی برای مصرف بهینه غیر از تبلیغات تلویزیونی و اخذ نرخ برق از پرمصرفها، خروج صادرات برق از انحصار شرکت توانیر و وزارت نیرو، اتخاذ تمهیدات برای پرداخت بدهی نیروگاهها. باید روشی اعمال کرد تا انگیزه سرمایهگذاری به بخش خصوصی بازگردد.»